معرفی ردیف های آواز آلبوم بیداد
معرفی ردیف های آواز آلبوم بیداد
گروه عارف و شیدا
سرپرست گروه: پرویز مشکاتیان
همنواز آواز( روی الف): پرویز مشکاتیان
همنواز آواز( روی ب ): استاد بیکچه خانی
سال اجرا: 1361
سال انتشار: 1364
1 یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد؟
دوستی کی آخر آمد؟ دوستداران را چه شد؟
جمله اول بیداد
2 آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست؟
خون چکید از شاخ گل، ابر بهاران را چه شد؟
جمله دوم بیداد
3 کس نمی گوید که یاری داشت حق دوستی
حق شناسان را چه حال افتاد، یاران را چه شد؟
اشاره به عراق و بیات راجع
4 لعلی از کان مروت برنیامد، سال هاست
تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد؟
عشاق
5 شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
مهربانی کی سر آمد؟ شهریاران را چه شد؟
عشاق و قرچه
7 گوی توفیق و کرامت در میان افکندهاند
کس به میدان در نیامد، سواران را چه شد؟
جمله اول شوشتری
6 صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست
عندلیبان را چه پیش آمد؟ هَزاران را چه شد؟
جمله دوم عشاق فرود به بیداد و
شوشتری
8 زهره سازی خوش نمی سازد، مگر عودش بسوخت؟
کس ندارد ذوق مستی، میگساران را چه شد؟
جمله دوم شوشتری
9 حافظ! اسرار الهی کس نمی داند خموش
از که می پرسی که دور روزگاران را چه شد؟
شوشتری فرود به همایون
[حافظ غرلیات]
مشخصات عروضی:
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
بحر (نام وزن): رمل مثمن محذوف
1 باغبان گر پنج روزي صحبت گل بايدش
بر جفاي خار هجران صبر بلبل بايدش
درآمد همايون (جمله اول)
2 اي دل اندر بند زلفش از پريشاني منال
مرغ زيرك چون به دام افتد تحمل بايدش
درآمد همايون (جمله دوم)
3 رند عالم سوز را با مصلحت بيني چه كار؟
كار ملك است آن كه تدبير تامل بايدش
جمله اول چكاوك
4 تكيه بر تقوا و دانش در طريقت كافريست
راهرو گر صد هنر دارد توكل بايدش
اوج چكاوك جمله دوم
5 با چنين زلف و رخش بادا نظر بازي حرام
هر كه روي ياسمين و جعد سنبل بايدش
بيداد
6 نازها زان نرگس مستانه اش بايد كشيد
اين دل شوريده تا آن جعد و كاكل بايدش
بيات راجع
7 ساقيا در گردش ساغر تعلل تا به چند؟
دور چون با عاشقان افتد تسلسل بايدش
عشاق
8 كيست حافظ تا ننوشد باده بي آواز رود؟
عاشق مسكين چرا چندين تجمل بايدش؟
عشاق فرود به قرچه
حافظ غزليات
مشخصات عروضي:
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
بحر: رمل مثمن محذوف
9 دلم رميده شد و غافلم من درويش
كه آن شكاري سرگشته را چه آمد پيش
قرچه
10 الف و 10 ب چو بيد بر سر ايمان خويش مي لرزم
كه دل به دست كمان ابرويست كافر كيش
10 الف قرچه 10ب رضوي
11 خيال حوصله ي بحر مي پزد هيهات
چه هاست در سر اين قطره محال انديش
حجاز
12 بنازم آن مژه ي شوخ عافيت كش را
كه موج مي زندش آب نوش بر سر نيش
جامه دران
13 ز آستين طبيبان هزاران خون بچكد
گرم به تجربه دستي نهد بر دل ريش
جمله اول كرد بيات
14 به كوي ميكده گريان و سرفكنده روم
چرا كه شرم همي آيدم ز حاصل خويش
جمله دوم كرد بيات
15 نه عمر خضر ماند و نه ملك اسكندر
نزاع بر سر دنيي دون مكن درويش
ابوعطا فرود به عشاق
16 بدان كمر نرسد دست هر گدا حافظ
خزانه يي به كف آر ز گنج قارون بيش
شوشتري فرود به همايون
حافظ غزليات
مشخصات عروضي:
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
بحر: مجتث مثمن مخبون محذوف
اگر که تدبیری باشد در درک منطق هنر است...