به نام معشوق ازلی و ابدی

 

جان فدای وطنم

خاک ایران کفنم

سلام سلام سلام

خوبین

خوشین

نماز و روزه هاتون قبول

اینبار به درخواست یکی از عزیزان با جان عشاق استاد شجریان در خدمت شما هستم. امیدورام که بتونم خدمتی

کرده باشم.

راستی سرو هم به روز شده به اون هم سر بزنید.

نظر سنجی یادتون نره.

آهنگ وبلاگ هم تصنیفی است به نام میهن از استاد شجریان به آهنگ سازی استاد لطفی.

التماس دعا

 

ارکستر سمفونیکجان عشاق

آهنگساز: پرویز مشکاتیان

تنظیم: رضا درویشی

پیانو: استاد جواد معروفی

سه تار: داریوش پیرنیاکان

سال اجرا: 1364

سال انتشار: 1374

 

1 همای اوج سعادت به دام ما افتد

اگر تو را گذری بر مقام ما افتد

درآمد اصفهان

2 حباب وار براندازم از نشاط کلاه

اگر ز روی تو عکسی به جام ما افتد

جامه دران

3 شبی که ماه مراد از افق طلوع کند

بود که پرتو نوری به بام ما افتد

بوسلیک

4 ملوک را چو ره خاکبوس این در نیست

کی اتفاق مجال سلام ما افتد

بیات راجع

5 چو جان فدای لبش شد خیال  می بستم

که قطره یی ز زلالش به کام ما افتد

عشاق

6 خیال زلف تو گفتا که جان وسیله مساز

که ز این شکار فراوان به دام ما افتد

عشاق و قرچه و فرود به عشاق

8 به نا امیدی از این در مرو بزن فالی

بود که قرعه دولت به نام ما افتد

جامه دران و فرود

7 ز خاک کوی تو هر گه که دم زند حافظ

نسیم گلشن جان در مشام ما افتد

بوسلیک و فرود

حافظ غزلیات

مشخصات عروضی:

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن

بحر: مجتث مثمن مخبون محذوف

 

9 نگارینا دل و جانم ته داری

همه پیدا و پنهانم ته داری

نمی دونم که این درد از که دیرم

همین دونم که درمانم ته داری

سوز و گداز

 

بابا طاهر دوبیتی

مشخصات عروضی:

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن

بحر: هزج مسدس محذوف

 

1 حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت

آری به اتفاق جهان می توان گرفت

جمله اول درآمد شور

2 افشای راز خلوتیان خواست کرد شمع

شکر خدا که سر دلش در زبان گرفت

جمله دوم درآمد شور

4 ز این آتش نهفته که در سینه من است

خورشید شعله یی ست که در آسمان گرفت

حجاز

3 می خواست گل که دم زند از رنگ و بوی دوست

از غیرت صبا نفسش در دهان گرفت

با اشاره به حجاز ورود به ابو عطا

5و 7 آسوده بر کنار چو پرگار می شدم

دوران چو نقطه عاقبتم در میان گرفت

5 حجاز و اوج 7 سلمک

6 آن روز شوق ساغر می خرمنم بسوخت

که آتش عکس عارض ساقی در آن گرفت

فرود در شور

8 خواهم شدن به کوی مغان آستین فشان

ز این فتنه ها که دامن آخر زمان گرفت

قرچه

11 می خور که هر که آخر کار جهان بدید

از غم سبک بر آمد و رطل گران گرفت

سلمک

9 بر برگ گل به خون شقایق نوشته اند

که آن عکس که پخته شد می چو ارغوان گرفت

رضوی

10 فرصت نگر که فتنه چو در عالم اوفتاد

صوفی به جام می زد و از غم کران گرفت

حسینی

حافظ غزلیات

مشخصات عروضی:

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن

بحر: مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف

 

همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی

چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی

 

یا زهرا