سلام سلام سلام

خوبین؟

خوشین؟

من که هم خوبم هم خوشم شما رو نمی دونم

چه خبرا؟

احتمالا این آخرین پست سال ۱۳۸۸ باشه پس اگه پست تا اون موقع قرار ندادم عید همگی مبارک امیدوارم سال خوبی داشته باشیم.

اینبار با شاهکار استاد در سه گاه یعنی آسمان عشق در خدمت شما سروران هستم. پس من سخن را کوتاه می کنم.

تار: داریوش پیرنیاکان

نی: جمشید عندلیبی

سنتور: مسعود شناسا

بربط: محمد فیروزی

کمانچه و غژک: سعید فرجپوری

تنبک: همایون شجریان

سال اجرا: ۱۳۷۰

سال انتشار: ۱۳۷۱

 

۱ جانا حدیث حسنت در داستان نگنجد

رمزی ز راز عشقت در صد زبان نگنجد

درآمد سه گاه

۲ سودای زلف و خالت در هر خیال ناید

اندیشه وصالت جز در گمان نگنجد

درآمد سه گاه

۳ هرگز نشان ندادند از کوی تو کسی را

زیرا که راه کویت اندر نشان نگنجد

مویه

۴ آهی که عاشقانت از حلق جان برآرند

هم در زمان نیاید هم در مکان نگنجد

زابل

۵ آنجا که عاشقانت یک دم حضور یابند

دل در حساب ناید جان در میان نگنجد

شکسته مویه

۶ اندر ضمیر دل ها گنجی نهان نهادی

از دل اگر برآید در آسمان نگنجد

مخالف

۷ عطار وصف عشقت چون در عبارت آرد؟

زیرا که وصف عشقت اندر بیان نگنجد

فرود

عطار دیوان اشعار غزلیات

مشخصات عروضی:

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن

بحر: مضارع مثمن اخرب

 

۱ جانا ز فراق تو این محنت جان تا کی؟

دل در غم عشق تو رسوای جهان تا کی؟

مخالف سه گاه (جمله اول)

۲ چون جان و دلم خون شد در درد فراق تو

بر بوی وصال تو دل بر سر جان تا کی؟

مخالف سه گاه (جمله دوم)

۳ نآمد گه آن آخر که ز پرده برون آیی

آن روی بدان خوبی در پرده نهان تا کی؟

مخالف سه گاه ( جمله سوم)

۴ بشکن به سر زلفت این بند گران از دل

بر پای دل مسکین این بند گران تا کی؟

مغلوب

۵ دل بردن مشتاقان از غیرت خود تا چند

خون خوردن خاموشی زین دلشدگان تا کی؟

پس مخالف فرود

۶ گر عاشق دلداری ور سوخته یاری

بی نام و نشان می رو زاین نام و نشان تا کی؟

مویه

مشخصات عروضی:

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن

بحر: هزج مثمن اخرب

 ۱ زهی در کوی عشقت مسکن دل

چه می خواهی از این خون خوردن دل

۲ چکیده خون دل بر دامن جان

گرفته جان پر خون دامن دل

۳ از آن روزی که دل دیوانه ی توست

به صد جان من شدم در شیون دل

۴ منادی می کنند در شهر امروز

که خون عاشقان بر گردن دل

۵ چو رسوا کرد ما را درد عشقت

همی کوشم به رسوا کردن دل

۶ چو عشقت آتشی در جان من زد

برآمد دود عشق از روزن دل

۷ مکن جانا دل مارا نگه دار

که آسان است بر تو بردن دل

۸ چو گل اندر هوای روی خوبت

به خون در می کشم پیراهن دل

۹ بیا جانا دل عطار شاد کن

که نزدیک است وقت رفتن دل

دو بیتی خوانی در سه گاه (نوعی مثنوی خوانی)

عطار دیوان اشعار غزلیات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (مفاعیل)

بحر: هزج مسدس محذوف (مقصور)