معرفی ردیف های آوازی همایون مثنوی
سلام سلام سلام
خوبین؟
خوشین؟
امیدوارم همیشه سلامت و خوش باشین
در گردش روزگار و سپهر
دوباره رسید اول مهر
به دنیا آمد استاد دل
سراینده پیوند مهر
شعر بالا را در وصف استاد عزیزم شجریان به مناسبت زادروز تولدش سرودم کم و کاستیش را ببخشید.
راستی در نظر سنجی جدید حتما شرکت کنید.
بریم سر اصل مطلب
اینبار با همایون مثنوی در خدمتتون هستم.
در پناه حق.
اجرای خصوصی
سنتور: منصور صارمی
سال اجرا: ۱۳۶۲
سال انتشار: ۱۳۷۴
۱ بود ایا که خرامان ز درم بازآیی؟
گره از کار فرو بسته ما بگشایی
درآمد اول همایون
۲ نظری کن که به جان آمدم از دلتنگی
گذری کن که خیالی شدم از تنهایی
درآمد دوم همایون
۳ گفته بودی که بیایم چو به جان آیی تو
من به جان آمدم اکنون تو چرا می نایی؟
چکاوک
۴ بس که سودای سر زلف تو پختم به خیال
عاقبت چون سر زلف تو شدم سودایی
خجسته یا حصار با اشاره به فرازهای بالاتر
۵ همه عالم به تو میبینم و این نیست عجب
به که بینم؟ که تویی چشم مرا بینایی
بیات راجع
۶ پیش از این گر دگری در دل من می گنجید
جز تو را نیست کنون در دل من گنجایی
بیات راجع و حزین
۷ جز تو اندر نظرم هیچ کس می ناید
وین عجب تر که تو خود روی به کس ننمایی
عشاق
۸ گفتی از لب بدهم کام عراقی روزی
وقت آن است که آن وعده وفا فرمایی
عشاق
فخرالدین عراقی- دیوان اشعار- غزلیات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
بحر: رمل مثمن مخبون محذوف
۹ بیا که بی تو به جان آمدم ز تنهایی
نمانده صبر و مرا بیش از این شکیبایی
عشاق فرود به شور
۱۰ بیا که جان مرا بی تو نیست برگ حیات
بیا که چشم مرا بی تو نیست بینایی
درآمد شور
۱۱ ز بس که بر سر کوی تو ناله ها کردم
بسوخت بر من مسکین دل تماشایی
رضوی
۱۲ ز چهره پرده برانداز تا سراندازی
روان فشاند به روی تو ز شیدایی
جامه دران و فرود به همایون
فخرالدین عراقی- دیوان اشعار- غزلیات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
بحر: مجتث مثمن مخبون محذوف
۱ دلی دارم چه دل؟ محنت سرایی
که در وی خوشدلی را نیست جایی
قرائی
۲ دل مسکین چرا غمگین نباشد؟
که در عالم نیابد دلربایی
رهاب
۳چگونه غرق خونابه نباشم؟
که دستم می نگیرد آشنایی
رهاب
۴ بمیرد دل چو دلداری نبیند
بکاهد جان چو نبود جان فزایی
عراق
۵ بنالم بلبل آسا چون نیابم
ز باغ دلبران بوی وفایی
عراق
۶ نه دل را در تحیر پای بندی
نه جان را جز تمنا دلگشایی
عراق و حزین
۷ در این وادی فروشد کاروان ها
که کس نشنید آواز درایی
عراق و فرود به اصفهان
۸ در این ره هر نفس صد خون بریزد
نیار خواستن کس خونبهایی
بیداد
۹ دل من چشم می دارد که از این ره
بیابد بهر چشمش توتیایی
درآمد همایون
فخرالدین عراقی- دیوان اشعار- غزلیات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن فعولن
بحر: هزج مسدس محذوف
۱چه خوش باشد که دلدارم تو باشی
ندیم و مونس و یارم تو باشی
بختیاری
۲ دل پر درد را درمان تو سازی
شفای جان بیمارم تو باشی
بختیاری
در این بیت نمی دونم استاد شعر را اشتباه خواندند یا اینجا شفا با فتحه معنی درستشه. چون شفا ۲جور خوانده میشه یکی شفا با فتحه که به معنی مرگ است یکی هم شفا با کسره به معنای خوب شدن است که به نظر خود من تو این بیت شفا با کسره درست معنی میده که استاد شفا را با فتحه خواندند.
۳ اگر جمله جهانم خصم گردند
نترسم چون نگهدارم تو باشی
نی داود
۴ همی نالم چو بلبل در سحرگاه
به بوی آنکه گلزارم تو باشی
دیلمان
۵ چو گویم وصف حسن ماهرویی
غرض زان زلف رخسارم تو باشی
دیلمان
۶ اگر نام تو گویم ور نگویم
مراد جمله گفتارم تو باشی
فرود به شور
۷ از آن دل در تو بندم چون عراقی
که می خواهم که دلدارم تو باشی
برگشت به همایون
فخرالدین عراقی- دیوان اشعار- غزلیات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن فعولن
بحر: هزج مسدس محذوف
۱یک نظر مستانه کردی عاقبت
عقل را دیوانه کردی عاقبت
درآمد همایون
۲ با غم خود آشنا کردی مرا
از خودم بیگانه کردی عاقبت
درآمد همایون
۳ در دل من گنج خود کردی نهان
جای در ویرانه کردی عاقبت
درآمد همایون
۴ سوختی در شمع رویت جان من
چاره ی پروانه کردی عاقبت
بیداد
۵ قطره اشک مرا کردی قبول
قطره را دردانه کردی عاقبت
بیداد
۶و۱۰ کردی اندر کل موجودات سیر
جان من کاشانه کردی عاقبت
۶ بیداد ۱۰ فرود
۷ زلف را کردی پریشان خلق را
خان و مان ویرانه کردی عاقبت
بیداد
۸ مو به مو را جای دل ها ساختی
مو به دل ها شانه کردی عاقبت
بیداد
۹ در دهان خلق افکندی مرا
فیض را افسانه کردی عاقبت
شوشتری
فیض کاشانی- دیوان اشعار- غزلیات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
بحر: رمل مسدس محذوف
اگر که تدبیری باشد در درک منطق هنر است...